به شروع سال نو میلادی نزدیک می شویم و این جور موقع ها یاد داستان هایی می افتم که توی این حال و هوا نوشته شدند،شاید بین این قصه ها،این جور زمان ها داستان به یادماندنی دخترک کبریت فروش اثر هانس کریستین اندرسن بیشتر به خاطرم می اید .
با این که از نوشتن این داستان زمان بسیار زیادی می گذرد ولی نگاه انسانی و حس قابل ستایشی که اندرسن منتقل کرده هنوز هم به نظرم این داستان را به یکی از بهترین داستان های کوتاه تاریخ ادبیات تبدیل کرده است.
اندرسن به خوبی بی اعتنایی جامعه را نسبت به دنیایی که در ان زندگی می کنیم را روایت می کند فضای سرد و زمستانی همراه با جنب و جوش افراد برای تدارک شروع سال جدید کمک زیادی به فضاسازی روایت داستان کرده و پایان تلخ و رویایی ان هرگز از یاد نمی رود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر