شنبه، بهمن ۰۴، ۱۳۹۳

تیم ملی فوتبال در جام ملت های اسیا

فوتبال به جز لذت دیدن و هیجان خاصی که منتقل می کند به هر حال به مسائل اجتماعی ،ملی اقتصادی ،فرهنگی و حتی گاهی دیپلماسی بین کشور های مختلف کمک می کند ،فوتبال امروز از ساختارهای پیچیده  مدیریتی برخوردار شده و نگاه های زیادی به ان دوخته شده است.

ایران از دور مسابقات جام ملت های اسیا حذف شد،با این که بازی ایران و عراق یکی از بازی های دراماتیک این دوره مسابقات به حساب می امد و هر دو تیم تلاش زیادی برای صعود داشتند ولی در هر حال ایران حذف شد .

یاد حضور تیم ملی ایران در بازی های جام جهانی برزیل افتادم ،ان موقع هم نگاهی که به فوتبال وجود داشت،انداختن باخت ها به گردن عواملی غیر از ساختار های واقعی فوتبال خودمان بود طوری که شکست با گل کم و بازی تدافعی را غرور افرین می دانستند.

الان هم متاسفانه هنوز ساعاتی از حذف تیم ملی ایران از جام ملت های اسیا نگذشته موج نظرسنجی ها و حمله های سایبری به صفحه  ها ی مجازی داور بازی نشان می دهد که هنوز در روی همان پاشنه می چرخد.

در یک نظر سنجی که یکی از خبرگزاری های داخلی در سایت خودش  گذاشته بیشتر از هشتاد درصد داور مسابقه را علت باخت و حذف تیم فوتبال ایران می دانند.


این نوع نگاه و فرهنگ سازی باعث می شود هرگز به صورت ریشه ای مشکلات ساختاری فوتبال کشور مورد نقد و بررسی قرار نگیرد،اخرین بازی و رویدادهای رخ داده در این بازی ملاکی غلط برای کلیت فوتبال گرفته می شود و کسی نمی پرسد تیم هایی که تا چند سال قبل از ما ضعیفتر بودند چطور مراحل پیشرفت را پله پله بالا امدند .

پاسخگویی و مسئولیت پذیری که مهمترین رکن قبول هر کاری هست در چنین فضاهایی کمرنگ می شوند .

وضعیت تیم های باشگاهی ،تیم های پایه ،زمین های فوتبال ،شفاف سازی های اقتصادی و مدیریتی فوتبال و هزار و یک اما و اگر را نادیده می گیریم و تصور می کنیم مقصر اصلی که حق ما را خورده یک داور استرالیایی هست .

ژاپن هم در برابر تیم امارات حذف شد ،ان ها هم به خانه بر می گردند ولی میان ما و ان ها این تفاوت بزرگ وجود دارد که ژاپنی ها از شکست و حذف زود هنگام خودشان درس بزرگی می گیرند ولی ما متاسفانه فقط به تورنمنت های بعدی فکر می کنیم که یک مربی برود و با یکی دیگر توهم تغییرات بزرگ و گرفتن جام های طلایی باز خواب همگان خواهد شد بدون ان که با الگوبرداری های درست از ساختارهای فوتبال کشورهایی که در این زمینه موفق بودند به فوتبال کمک کنیم .

پی نوشت :اخرین قهرمانی تیم ملی فوتبال ایران در جام ملت های اسیا مربوط به سال ۱۹۷۶میلادی یعنی نزدیک به چهل سال پیش است،درک درست همین نکته به نگاه منصفانه و عمیقتر به مسائل فوتبال کمک زیادی خواهد کرد.



دوشنبه، دی ۲۲، ۱۳۹۳

نگاهی به فیلم دو روز و یک شب (Two Days One Night)

فیلم سینمایی دو روز و یک شب اثر برادران داردن را دیدم و به نظرم یکی از بهترین اثار سینمایی هست که به خوبی با نگاهی اجتماعی داستان به ظاهر ساده ی خودش را روایت می کند.

ساندرا زنی که قرار است از کارخانه ی محل کارش اخراج شود ،فقط به شرطی می تواند شغلش را حفظ کند که همکارانش به ماندن او رای دهند و از گرفتن پاداش هزار یورویی صرف نظر کنند .

برادران داردن به خوبی این چالش را به تصویر کشیده اند،حالا این ساندرا است که برای ماندن و حفظ کارش باید در دو روز و یک شب تا روز رای گیری نظر همکاران را تغییر دهد .

دموکراسی و رای اکثریت که به نوعی ساختاری متمدنانه دارد توی این وضعیت با چالشی عجیب روبرو می شود و مشخص می شود که تحت تاثیر قرار گرفتن نظرات دیگران در صورتی که با نگاهی انسانی باشد از نقاط قوت دموکراسی است ولی مشکل نفوذهای نا عادلانه صاحبان قدرت و سرمایه شاید بتواند روی  این مسیر تاثیرات منفی بگذارد.


روابط انسانی در برخورد با چالشی که به وجود امده به خوبی نمایش داده شده و به نظرم سعی در نمایش واقع گرایی روابط میان ادم ها به ثمر نشسته ،هر چند برخوردهای هر کدام از همکاران شخصیت اصلی فیلم با او متفاوت و قابل بحث است ولی با این وجود دو روز و یک شب ریشه های عمیق تری را جستجو می کند 


دو روز و یک شب به چهره ی واقعی دنیایی که در ان زندگی می کنیم نزدیک می شود و مثل یک فیلم مستند واقع گرایی را تا پایان حفظ می کند.

ساندرا از این که باید برای حفظ شغلش چشم در چشم همکارانش از ان ها بخواهد که به ماندنش رای بدهند و قید پاداش را بزنند به شدت رنج می کشد،رنجی که بدون تردید سزاوار ان نیست ولی شاید این دیالوگ که بارها در فیلم تکرار می شود هم به نظرم نکات مهمی در خودش دارد این موضوع که ما نخواستیم ماندن یا رفتن کسی را به گرفتن یا نگرفتن پاداش ربط بدهیم ولی این شرایطی است که صاحب کارخانه با حسابگری خاصی مطرح کرده است.

همسر ساندار تلاش زیادی می کند تا او را برای رسیدن و موفق شدن در این ماراتن ناعادلانه همراهی کند ،خانواده ای که می خواهد زندگی ارامی داشته باشد و این چیز زیادی نیست ولی پیچیدگی های خاص دنیای حسابگر مانع این قضایا هست.


به نظرم پایان فیلم به خوبی با  مفاهیم مهمی که برادران داردن در طول فیلم تلاش کرده بودند به ان بپردازند همخوانی درستی دارد،شاید به نظر برسد در این مسابقه برنده تعریف مشخصی دارد ولی تعریف برنده و موفقیت این بار به خوبی و از نگاهی انسانی روایت می شود.


ساندرا در پایان فیلم تصمیم بزرگی می گیرد ،تصمیمی که خیلی سریع اتفاق می افتد و نشان می دهد که این انسان در طول این دو روز و یک شب از یک سفر بزرگ با سربلندی عبور کرده ساندرا حالا ان شخصیت نگران دیروز نیست،برنده ی واقعی این بازی دردناک خود او است که فراتر از هویت شغلی به اعتبار هویت انسانی خودش قدم بلندی بر می دارد.


سه‌شنبه، دی ۱۶، ۱۳۹۳

ساعت بیست و پنج

حدود نیم ساعتی مانده به تمام شدن شانزدهمین روز دی ماه زمستان نود و سه،هر طلوعی سرانجام به غروب می رسد و بعد در دل شب باز به سمت سپیدی صبح فردا حرکت می کند.

همیشه تولدها را دوست دارم،یک جور یاداوری دو لبه با خودشان دارند ،هم از راهی که امدی می گویند هم از مسیر و جاده ی پیش رو که باید رفت،تولد دوران کودکی حس و حال عجیبی داشت کیک خامه با ان شمع های رنگین که منتظر طوفانی بودند که قهرمان روز تولد باید با خاموش کردن شعله ها چه کار بزرگی می کرد.

کاغذ کادوهای رنگی ،بوی عطرهای مختلف که با هم قاطی می شدند و اینده ای که خیلی دور به نظر می رسید ان قدر دور که احساس جاودانگی کودکانه ای به ادم دست می داد .

تولدها همیشه به نظرم گاهی شروع بودند،مثل اغاز اتفاقی نو که همیشه منتظرش بودیم .

من روز تولدم را هرگز فراموش نمی کنم چون همیشه برایم نوعی احساس زندگی هدیه می اورد بدون کیک و شمع هم می توان تولد داشت .

امسال هم تا دقیقه های دیگر روز تولدم به پایان می رسد گاهی مثل این روز چشم انتظار تبریکی می مانیم که شاید هرگز نرسد ولی به این سکوت شبانه که گوش می دهم،صدای تولدت مبارک همه ی کسانی که دوستشان دارم را می شنوم،از نزدیک تا فرسنگ ها دورتر ...


متاسفانه نام عکاس این تصویر انتخابی برای مطلبم را نمی دانستم تا اشاره کنم.