این روزها موضوع جالب سفر به مریخ باز دوباره داغ شده،ازمایش پرتاب فضاپیمای بدون سرنشین اوریون توسط ناسا ساعاتی قبل انجام شد و انسان به فتح ان سوی مرزهای کره خاکی فکر می کند.
مثل این که شرکت Mars One هم طرح خود برای مسافرت بدون بازگشت به مریخ را دنبال می کند برای من خیلی جالب بود که در مرحله ی اول ثبت نام بیشتر از صد و پنجاه هزار نفر برای این سفر داوطلب شدند که با وجود ازمون ها و تست های مختلف و عبور از مراحل دشوار داوطلبان اصلی در حال انتخاب هستند و تا حدود هشت سال اینده این پرواز به سمت مریخ انجام می شود.
این افراد هرگز امکان بازگشت به زمین را پیدا نمی کنند و باید بقیه ی عمر را در مریخ سپری کنند مصاحبه های چند نفر از این داوطلبان که به مراحل نهایی نزدیک شده بودند هم در دسترس قرار گرفته که نکته های جالبی در ان بود.
جدای از بحث علمی وتحقیقاتی که می تواند در جایگاه علمی جالب باشد ولی اگر با نگاهی انسانی به قضیه نگاه کنیم اتفاق تلخی در حال وقوع است ،هزاران انسان و شاید اگر هزینه ثبت نام وجود نداشت، تعدای به مراتب بیشتر از این داوطلب وجود دارند که می خواهند اینجا نباشند .
سفر بی بازگشت به مریخ به نظرم بیشتر باید تکان دهنده باشد تا این که متاسفانه به جنبه های علمی ان توجه شود ،این که شاید زنگ خطر سبک زندگی انسان امروزی در زمین به صدا در امده چه چیزی در یک سیاره خشک و خالی این همه جذابیت به ارمغان می اورد،گمشده ی انسان زمینی کجاست؟
گاهی از خودم سوال می کنم که من چقدر زمین را می شناسم ،چقدر کره خاکی که در ان زندگی می کنم را می شناسم و تا چه اندازه می توانم حتی به اندازه برداشتن یک پوست موز در پیاده رو به دنیایی که به ان تعلق دارم کمک کنم ،اگر قرار است کاری کرد ،اگر قرار است سفری رفت ،هنوز زمین منتظر دستان تک تک انسان هاست .
کاش به جای داوطلبان گروه های امدادی به داوطلبان انجمن های خیریه و... در زمین اضافه تر می شد کاش به جای این همه اشتیاق برای سفر بی بازگشت به مریخ تلاش می کردیم زمین جای بهتری برای زندگی باشد .
نمی دانم پروژه ی سفر بی بازگشت به مریخ عملی می شود یا نه ولی این را خوب می دانم که داوطلبان این سفر وقتی به مریخ می رسند،شب در سکوت سنگین این کره ی سرخ فقط به زمین فکر خواهند کرد.