دیوارها همیشه برای خودشان داستانی دارند،یک جور جداکننده که بین دو یا چند بخش فاصله ایجاد می کنند،هر چند دیوارها تکیه گاه محکم و جالبی هم به نظر می رسند ولی بیشتر حس جدایی را القا می کنند.
دیروز بیست و پنجمین سالگرد برداشتن دیوار برلین بود ،من ان موقع نوجوانی بودم که با ذوق و شوق زیادی خبرها را دنبال می کردم و الان هم تا حدودی خبر این واقعه ی مهم تاریخی را به یاد دارم .
دیروز بیست و پنجمین سالگرد برداشتن دیوار برلین بود ،من ان موقع نوجوانی بودم که با ذوق و شوق زیادی خبرها را دنبال می کردم و الان هم تا حدودی خبر این واقعه ی مهم تاریخی را به یاد دارم .
دیوار برلین به عنوان نمادی از جنگ سرد سالیان زیادی سر جای خودش محکم ایستاده بود ولی ارام ارام دنیای امروز به این نکته پی برد که زمان پایان عمر این دیوار فرا رسیده،دیوارها همه جا حضور دارند گاهی به شکل یک دیوار سخت و محکم مثل دیوار برلین و چین دیده می شوند و گاهی بدون ان که دیده شوند باز هم مثل یک دیوار بتنی باعث جدایی و فاصله می شوند.
دیوارها در میان مردم یک جامعه هم می تواند گاهی خط کشی هایی را به وجود اور ، وجود دیوار های نادیدنی میان انسان ها شاید به مراتب تلخ تر از دیوار های اجری باشد .
گاهی پیش خودم فکر می کنم با وجود راه های ارتباطی مختلف که در جوامع امروزی وجود دارند با این که شبکه های اجتماعی توسعه ی روزافزونی گرفتند ولی باز هم دیوارهایی به بلندای دیوار چین و به استحکام دیوار برلین میان ارتباطات انسانی خودنمایی می کند،خراب کردن این دیوارها کار اسانی نیست که با اراده ی یکسویه کاری از پیش نخواهد رفت .
دیوار ها را دوست دارم ان زمان که نمادی از خانه ای هستند که قرار است کانون ارتباط انسانی باشد،دیوار هایی که پنجره ای رو به اسمان درون خود جای دادند و دری برای رفتن به ان سوی دیوار را می توان در پهنه ی ان پیدا کرد.
از البوم زیبای دیوار اثر گروه پینک فلوید یاد ترانه «اهای تو» افتادم (Hey You )
hey you out there beyond the wall ...
متاسفانه نام عکاس این تصویری که برای مطلبم انتخاب کردم را نمی دانستم تا ذکر کنم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر