بدون
تردید غزلیات حافظ بخش جدا نشدنی از روح هر انسانی است که با این اشعار زندگی کرده باشد ،هر چند جای نگاه عمیق به غزلیات حافظ در زمانه ی ما به نظرم خالی است ولی با این وجود حافظ دوست داشتنی با همه ی دوستدارانش مهربانی می کند.
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم
شراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیم نسیم عطرگردان را شکر در مجمر اندازیم
چو در دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش
که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سراندازیم
صبا خاک وجود ما به ان عالی جناب انداز بود کان شاه خوبان را نظر بر منظر اندازیم
یکی از عقل می لافد،یکی طامات می بافد بیا این داوری ها را به پیش داور اندازیم
بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه که از پای خمت روزی به حوض کوثر اندازیم
سخندانی و خوشخوانی نمی ورزند در شیراز
بیا حافظ که تا خود را به ملک دیگر اندازیم.
نقاشی فال حافظ اثر ایمان ملکی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر