یکشنبه، آذر ۰۸، ۱۳۹۴

به یاد inception

چند شب  قبل نسخه ی با کیفیت بالایی از فیلم عجیب و دوست داشتنی تلقین (inception) را دیدم و این بار مثل سال ها پیش که این فیلم را دیده بودم مجذوب هنر فیلمسازی کریستوفر  نولان شدم .

خواب هایی در واقعیت یا واقعیت هایی در خواب ،دنیای غریبی که نولان به تصویر کشیده فراتر از طرح یک قصه هست،لایه های مختلفی که مثل همان هزار تویی که توی فیلم طراحی شده  من را به یاد نظریه غار افلاطونی هم انداخت.



سکانس پایانی جایی که هنوز درست اطمینان نداریم که شخصیت کاب (دی کاپریو ) توی دنیای واقعی به رویایش رسیده یا هنوز خوابی درون خوابی دیگر روایت می شود ،گردش فرفره قرار است رمزگشای این معمای پیچیده باشد ولی به درستی نولان روی حرکت سریع فرفره فیلم را تمام می کند ،سیاهی تیتراژ پایانی، مهر تاییدی بر عدم قطعیت است .

 شاید فیلم  در پایان نشان می دهد ،خواب یا بیداری برای شخصیت کاب چندان مهم نیست ،مهمتر از اصالت واقعیت یا رویا به نظرم نولان در پایان ،حس خوبی که انسان از درون به ان می رسد را اصالت وجود واقعیت قرار داده ،یعنی واقعیتی که ذهن انسان فراتر از تنگناهای مادی می سازد.

پایان فیلم به این نکته مهم هم فکر کردم که هر علم و رسانه ای توانایی این رادارد تا ایده ها و افکاری که شاید چندان بدون اشکال هم نباشند  را در مدیوم های مورد نظرش به انسان امروز القا کند ،ولی چیزی که دست بالا را توی این دنیای پر از ایده و تلقین دارد، قدرت فکر و خلاقیت خود انسان است .

«من فکر می کنم ،پس هستم »جمله ی معروف فیلسوف مطرح  رنه دکارت به نظرم امروز نقش مهمتری پیدا می کند ،دریافت های ما از جهان اطراف به نظرم باید با قدرت فکر و احساس خودمان همراه باشد تا ارزش و اعتبار درستی داشته باشد.

سینما ،ادبیات ،علوم مختلف از روان شناسی و فلسفه گرفته تا  ایدئولوژی های مختلف  و رسانه های عصر جدید ،محتواهای زیادی که از طریق شبکه های اجتماعی در حال تبادل هستندو...همه و همه به نظرم باید از زاویه ی نگاه و جهان بینی درست انسان عبور کنند و ما با قدرت فکرمان ان ها را رد یا انتخاب کنیم .

شاید فیلمی که نولان ساخته کنایه ای به خود سینما به عنوان ابزاری برای همین قضیه است .

هنوز هم دارم به این فیلم مهم تاریخ سینما فکر می کنم ،باید باز فیلم را از اول ببینم ...